هنرِ آینه خوانی در عصر حیرت
هنر، حتی اگر ، انگشت اشاره به خود نباشد، هنوز شمایل یک نگاه پیام انگیز را دارد. هنر، در عصر حیرت، آدمی را – مکنون و معدنِ نامکشوفِ آدمی را-
هنر، حتی اگر ، انگشت اشاره به خود نباشد، هنوز شمایل یک نگاه پیام انگیز را دارد. هنر، در عصر حیرت، آدمی را – مکنون و معدنِ نامکشوفِ آدمی را-
حوالی سالهای هزار و سیصد و آبی لاجوردی بود. برف، کوههای اطراف استعاره را پوشانده بود و پرندگانِ ردیف و قافیه به ییلاقات چهچهه کوچ کرده بودند. کمکمک آفتاب بهاری
” مگر ادعا یا قصد یا آرزوی نویسنده این نبوده است که حضرت عباس را در قالب یک داستان یا رمان روایت کند و در خلال آن، گوشه هایی
نشر شوق شرقی میکوشد با ایجاد شوقِ خواندن، جانهای مشتاق را به اشراقِ دانستن و بایستن دعوت کند؛ این دعوتیست بزرگ و همگانی که رأس ساعت اندیشه، مدعوین را قبل از هر چیز به بودنی معنادار بشارت میدهد. باشد تا با خواندن و بودن و کشف لحظههای شدن، در اقیانوس زندگی، دوباره خود را ورق بزنیم.